سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند متعال می فرماید : « ... همچنان بنده ام با کارهای مستحب به من نزدیک می شود، تا آنجا که دوستشمی دارم . در نتیجه، گوش شنوایش، چشم بینایش، زبان گویایشو قلب دریابنده اش می شوم . اگر مرا بخواند، پاسخش دهم و اگراز من درخواست کند، به او ببخشم» . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :43
بازدید دیروز :18
کل بازدید :369983
تعداد کل یاداشته ها : 205
103/9/10
6:33 ع
بیا توی آغوشم داداش پریشونم
توی نگاه تلخت درد تو رو میخونم
عزیز خواهر تب نفس هات دله منو میلرزونه
اگه نباشی حتی یه لحظه تموم دنیا زندونه
دلشوره ی من بی حسابه
بگو که اینها همه خوابه
لشکر دشمن یه سرابه
بغض غریبی تو گلومه
بارون چشمام نا تمومه
پر از سوال بی جوابه
عمه ی سادات بی قراره
غصه و غم هاش بی شماره
تموم غصه اش غم یاره
شعله می کشه خورشید
زمین می سوزه از تب
ابرا همه می بارن
توی چشایه زینب
میون سینه دلی که تنگه غمه غروب رویاشه
شان نزول سوره ی بارون توی فرات چشماشه
تنها امیدش بی پناهه
روزای سختی توی راه
رو خاک سوزان پا می زاره
عمه ی سادات بی قراره
غصه و غم هاش بی شماره
تموم غصه اش غم یاره
کبوترا بی تابن
تو آغوش محمل ها
توی نگاها پیداست
بی قراریه دل ها
از انعکاس خبر تلخی دل شریعه بی تابه
روی نیزه هایی که بی شمارن یه سر سرخی میتابه
حالت صحرا که عجیبه
غرق سکوتی پر فریبی
پر از نسیم بوی سیبه
غروب سردش پر رازه
مثل شبایی که درازه
سینه ی خورشید بی شکیبه
عمه ی سادات بی قراره
غصه و غم هاش بی شماره
تموم غصه اش غم یاره